تفکر رایانشی

هر روز صبح برای رفتن به مدرسه، لباس‌­های مدرسه­‌مان را می­‌پوشیم. انقدر این کار برای­مان ساده و عادی است که شاید هیچ وقت به نحوۀ انجام دادن آن فکر نمی‌­کنیم. ولی تصور کنید بخواهیم جوراب­‌هایمان را بعد از پوشیدن کفش بپوشیم! این کار عاقلانه نیست و حتی فکر کردن به آن هم، خنده­‌دار است!  همچنین در نظر بگیریم که صبحانه را می­‌توانیم قبل یا بعد از پوشیدن لباس مدرسه، بخوریم. راستی بعضی روزها مدرسه نمی­‌رویم. چه خوب!

فرآیند طبیعی ساده‌­ای که روزانه در آماده­‌شدن برای مدرسه رفتن تکرار می‌­کنیم شامل لیست مشخصی از کارهای کوچک­تر است که با ترتیبی منطقی انجام می­‌شود. مثل خیلی از کارهای دیگر در زندگی روزمره از آشپزی، پیدا کردن یک شیء گمشده و انتخاب رشته گرفته تا پیدا کردن بهترین مسیر رانندگی یا هر مسئلۀ ساده و پیچیدۀ تکراری دیگر. تفکر پشت این کارها خیلی شبیه به کارهای تکراری است که یک رایانه انجام می­‌دهد. به این نوع فکر کردن، تفکر رایانشی می­‌گوییم.

خیلی­‌ها دوست دارند یک برنامه­‌نویس، هکر یا حتی کارآفرین حوزۀ دیجیتال شوند؛ برای این کار به دنبال یادگیری زبان­­‌های برنامه‌­نویسی (مثل پایتون) می­‌روند؛ اما اکثر آن­ها هیچ­گاه یک برنامه­‌نویس ارشد، متخصص امنیت شبکه یا کارآفرین موفق نمی­‌شوند؛ چون مهارت‌­های کلیدی لازم، از جمله تفکر رایانشی را ندارند.

کدنویس‌­های ایرانی برجسته­‌ای داریم که در گوگل، مایکروسافت و شرکت­‌های مطرح داخلی فعالیت می‌­کنند. شما مایل هستید بدانید که چه مسیری را باید تا رسیدن به چنین جایگاه شغلی طی کنید؟ شاید برای شما جالب باشد که بدانید تا مرحلۀ نهایی حرفه­‌ای شدن در تفکر رایانشی، نیازی به کامپیوتر ندارید!

تفکر رایانشی نوشتن دستورات کد نیست! 

در واقع تفکر رایانشی ایده‌­ای برای کوتاه و ساده کردن فرآیندهای کاری روزمره است. افرادی که با این نوع تفکر آشنا هستند در برخورد با مسائل روزمره و حل آن­ها بسیار هوشمندانه و خلاقانه عمل می­‌کنند. که همین موضوع وجه تمایز اصلی آن­هاست.

گفتۀ استیو جابز در اینجا پررنگ می­‌شود که: “همۀ افراد باید شیوۀ برنامه‌نویسی رایانه را بیاموزند. زیرا این کار به شما می‌‏آموزد که چگونه فکر کنید.”

تفکر رایانشی، مجموعه‌ای از مهارت‌های شناختی و فرایندهای حل مسئله است که به ما امکان می‌دهد مسئله‌های پیچیده را صورت‌بندی کنیم و راه‌حل‌های ممکن برای آنها را به گونه‌ای ارائه دهیم که یک انسان یا یک ماشین به عنوان عامل پردازش اطلاعات بتواند آن را درک و به طور ثمربخشی اجرا کند.

تفکر رایانشی شامل پنج راهبرد اصلی زیر است:

تجزیه: شکستن یک مسئلۀ پیچیده به چند مسئلۀ کوچک‌تر و ساده‌تر

پیرایش: تمرکز بر جزئیات مهم و نادیده گرفتن اطلاعات غیر ضروری

الگویابی: یافتن الگوهای مشترک در مسئله‌ها

الگوریتم: طراحی و چینش گام‌ به‌ گام راه‌ حل‌های کوچک تا رسیدن به راه‌ حل نهایی

ارزیابی: بازبینی فرآیند حل مسئله و تلاش برای بهبود راه‌ حل

1
2
3
4
5
1

تجزیه، شکستن مسئله‌ها یا سیستم‌های پیچیده به بخش‌های کوچک‌تری است که ساده‌تر و قابل کنترل‌تر باشند. با استفاده از تجزیه، تلاش برای درک اینکه یک سیستم پیچیده چطور کار می‌کند، آسان‌تر است.

2

پیرایش به معنی نادیده گرفتن ویژگی‌ها و جزئیات غیر ضروری به منظور تمرکز بر ویژگی‌های ضروری است. به کمک پیرایش می‌توانیم ایدۀ روشنی را از مسئله‌ای که می‌خواهیم حل کنیم ارائه دهیم.

3

وقتی یک مسئلۀ پیچیده را تجزیه می‌کنیم، غالباً الگوهایی بین مسئله‌های کوچک‌تر می‌یابیم. پیدا کردن الگوها و ویژگی‌های مشترک در مسئله‌ها کمک می‌کند که مسائل پیچیده را با کارآمدی بیشتری حل کنیم.

4

الگوریتم یک طرح شامل دستورالعملِ گام به گامِ حل مسئله است. مثلاً اگر می‌توانید بند کفشتان را ببندید، یک فنجان قهوه درست کنید، لباستان را بپوشید یا غذا بپزید، پس حتماً بلدید چگونه یک الگوریتم را دنبال کنید.

برای حل یک مسئله باید برنامه‌ریزی کنید تا مطمئن شوید که همه چیز درست انجام شده است. با استفاده از تفکر رایانشی و تجزیه می‌توانیم مسئله را به بخش‌های کوچک‌تر بشکنیم و سپس برنامه‌ریزی کنیم که چگونه هر بخش را به ترتیب مناسب در کنار هم قرار دهیم تا مسئله را حل کنیم. این ترتیب به‌وسیله الگوریتم نشان داده می‌شود. یک الگوریتم باید واضح باشد یعنی شامل نقطه شروع، مجموعه‌ای از دستورالعمل‌های روشن و نقطه پایان باشد.

5

زمانی که یک راه حل با استفاده از تفکر رایانشی طراحی شد، مهم است که مطمئن شویم این راه حل برای آن منظوری که داشتیم مناسب است.

ارزیابی فرایندی است که به ما اجازه می‌دهد که اطمینان بیابیم راه حلمان به خوبی کاری را که برای آن طراحی شده است انجام می‌دهد و به ما امکان می‌دهد فکر کنیم که چگونه می‌توانیم راه حلمان را بهبود دهیم.